۱۳۹۴ اردیبهشت ۲۸, دوشنبه

وضعیت زنان در جامعه ما
من، ای دخت دلیر قهرمان خلق میدانم
که زنجیر اسیران ستم مردانه بشکستی
وبا آهنگ رقص آتش اندر کاخ دد خویان این مامن
بپاس رنج مردم ـ اخگر افکندی
میخواهم  مقاله ام را با درود های گرم به زنانی که علیه افکار و عقاید کهنه ، سنت و روابط عقب مانده به پا خاسته و بخصوص زنان شورشگری که شجاعانه در مبارزه علیه اشغالگران و رژیم های دست نشانده در میدان های نبرد جان های خویش را از دست داده اند آغاز کنم.
ما در قرن بیست و یک زندگی می کنیم ، قرنی که امپریالستهای اشغالگر همچو گرگ وحشی  به جان خلقها و ملل ستمدیده افتاده و کشورهای شانرا به اشغال خویش در می آورند ، و تلاش دارند تا مردم ستمدیده و بخصوص زنان را به برده گان بدون مهین تبدیل نمایند. اشغال گران امپریالست و رژیم پوشالی بیش از حد بر ستم گری خویش علیه مردم زحمت کش افزوده و به ویژه زنان این جامعه را در عقب مانده ترین و ظا لماله ترین اشکال ستم اسیر نموده اند . چنانچه روزی نیست که از قتل ، شکنجه ، تهدید و ارعاب به زنان حکایت در میان نباشد ، روزی نیست که در یکی از نقاط کشور زنی به قتل نرسد.
در شرایط کنونی افغانستان لت و کوب ، تهدید و ارعاب به زنان به یک امر طبعی تبدیل گردیده است ، زیرا مسله قتل و تجاوزات به زنان آنقدر ابعاد گسترده ای بخود گرفته که انواع دیگر ستم را تحت شعاع قرار داده است.  چنین وضعیتی آرامش زنان را به هم زده آنها را در رعب ووحشت نگهداشته است. باید این وضعیت را بر هم زد واز بین برد. برای بر هم زدن این وضعیت به آگاهی ومبارزه نیاز است. بدون فرا گرفتن علم ودانش ومبارزه علیه جهل وخرافات نمی توان به این وضعیت اسفناک پایان داد. پس بر ماست که هر چه جدی تر به کسب علم ودانش پرداخته وآموخته های خویش را در عمل پیاده نماییم. دانشمندی که عمل ندارد از او هیچ کاری ساخته نیست. برای تغییر اوضاع به نفع همه ای مردم زحمتکش وبخصوص زنان ابتدا باید به دانش مسلح شد وسپس برای تغییر جامعه آنرا بکار بست.
زنان جزء پیکر جامعه بوده ونصف نفوس جامعه را تشکیل می دهند، انها می توانند مانند مردان بکار های اجتماعی ـ سیاسی و فرهنگی سهیم شوند و در این زمینه سهم ارزنده خویش را ادا نمایند.
زنان دارای خلاقیت وابتکار بوده، این جامعه مرد سالار است که این خلاقیت وابتکار را در نهاد زنان خفه نموده است. زنان باید روی پای خود به ایستند وثابت سازند که مانند مردان می توانند برای رشد وشگوفایی وتغییر اذهان وجامعه سهم به سزایی را ادا نما یند.
در جامعه ما زنان نه تنها می توانند در تمامی شئون زندگی اجتماعی سهم ارزنده ای ایفا نمایند بلکه در زمینه های نظامی نیز دارای خلاقیت وابتکاراند. هر گاه به گذشته تاریخی کشور نظری بیندازیم به خوبی دیده می شود که زنان در جبهات جنگ علیه استعمار گران انگلیس بهترین همکار مردان بوده اند. حتی در جنگ میوند زمانیکه ارتش افغانستان به شکست مواجه می شود این ملالی دختر قهرمان افغانستان بود که گام به جلوگذاشت و شکست را به پیروزی بدل نمود. تاریخ افغانستان مانند ملالی، ناهید،میرمن ببو، اسپینه ادی هزاران زن دلیر وقهرمان به یادگار گذاشته، متاسفانه که تاریخ مرد سالار جامعه همه فداکاری های زنان را بنام امیران ختم نموده است.
باید این تاریخ را تغییر داد ویاد خاطره زنان قهرمان را زنده نگهداشت. باید زنان تاریخ جامعه را رقم زنند ومانند ملالی ها وناهید ها برای بیرون راندن اشغالگران وسر نگونی رژیم دست نشانده دوشادوش مردان مبارز وانقلابی به مبارزه بر خیزند. آزادی زنان فقط در گیرو این مبارزه وایجاد جامعه دموکراتیک نوین است.

پیش به سوی مقاومت همه جانبه ملی مردمی وانقلابی برای بیرون راندن اشغالگران وسرنگونی رژیم دست نشانده. 
نقش وسهم زنان در انقلاب
شكي نيست كه زنان ومردان دوبازوي يك پيكره واحد اجتماعي اند كه بدون يكي ازاينها بخش ديگر اين پيكره ناقص وناتوان بوده  وازعهده امورات زندگي اجتماعي بيرون شده نميتواند اما زنان در جامعه بشري از دير باز يعني از قرنها باين طرف ، از سرآغاز عصر بردگي تا امروز شديد ترين و وحشيانه ترين فشار هاي اجتماعي وانواع مظالم وستم طبقاتي را متحمل گرديده اند. چنانچه زماني بعنوان كنيز در خدمت اربابان قدرت ودرحرمسراها نگهداري وفقط اسباب سرگرمي ولذايذ جنسي زورمندان وقدرتمندان بوده ودربازار ها مانند متاع واشياء بفروش رسانيده مي شدند. اما بعد از قيام هاي ضد برده داري در اروپا  وشكل گيري جنبش هاي ضد برده داري ودرنهايت گذار تاريخي از مرحله برده داري به فيوداليزم ، زنان همانند مردان درچنبره مناسبات فيودالي گيرمانده ويكجا با زمين مانند شوهران شان  به اربابان ومالكان اراضي تعلق پيدا كردند كه وجود سرف ها درروسيه تزاري نمونه بارز اين نوع وابستگي به حساب مي آيد.
اما انقلابات رهايي بخش در بعضی از كشورها، پرهاي شكسته اين بال پرواز را دركبوترآزادي ، توانمند ساخت وبه نجات رسانيد كه متاسفانه ديري نپائيد وبه شكست مواجه شد .امروزه زنان همانند مردان درزير شلاق زندگي تحميلي ستم ملی امپریالیستی و ستم طبقاتي زجر وتعدي مي بينند ، ازآنها مانند عروسك در تبليغات كالا ها وتوليدات سرمايه داري استفاده ميگردد و ستم مرد سالاري را به وحشیانه ترین شکل بدوش مي كشند، اما تاهنوز نميدانند كه ريشه اين همه ظلم وتعدي دركجا نهفته است. آنها فكرمي كنند كه اين ستم از طرف مرد ها بالاي شان تحميل ميگردد. اما به اين نتيجه نرسيده اند كه علت ديگر وبزرگتري در پشت قضيه قرار دارد كه مرد ها را به این ستم وا ميدارد وازآنها خشونت تبارزميكند وآن سیستم و نظام طبقاتي جامعه است.
زنان مي توانند مانند مردان درتمام عرصه هاي زندگي شامل كارزار سياسي گردند ودربعضي از موارد حتي از مردها جلوتر روند . زنان آگاه ودانشمند ما كه ضمير شان با روشني انديشه هاي نوين منور است ، بيشتر ازمردان ميتوانند قشر وسيع زنان ناآگاه وبي خبر از واقعيت هاي موجود اجتماعي را، با تبليغ وتنوير به اگاهي لازم سياسي برسانند واز حقوق حقه شان كه مستلزم نجات جامعه است ، آگاه نمايند .
زنان آگاه ودانشمند ما ميتوانند بهترين مادران نمونه در تمام عرصه هاي اجتماعي باشند وبا اعتقاد و ایمان راسخ برای بیرون راندن اشغالگران وسرنگونی رژیم پوشالی به مبارزه برخیزند. چنین زنانی دقیقا که اولاد های جامعه را نیزسمت وسوی انقلابی داده وبا تربيه سالم وضعیت اجتماعی را زينت می بخشند ، ودرنهايت با بسیج همگانی، زنان همگام با مردان  در تدارك براي برپايي يك انقلاب مردمي ، غرض اعاده حقوق همه استثمار شده ها ، ستم كشيده ها ، رنجبران وكارگران دوشادوش مردان می توانند به اشغال کشور پایان داده ورژیم پوشالی را از مسند قدرت به زیر کشیده وجامعه دوکراتیک نوین را ایجاد نمایند وبعد از آن با تلاش فراوان به سمت جامعه ای ایکه دیگر از آن نشانی از ستم نباشد به پیش روند.
زنان ستمدیده باید به خوبی درک کنند تا زمانیکه به این وضعیت اسفناک پایان ندهند، این ستم پا برجا خواهد بود. برای تغییر این وضعیت باید به یک مقاومت ملی مردمی وانقلابی همه جانبه دست زد. از طریق چنین مقاومتی تحت رهبری پیشآهنگ طبقه کارگر می توان که  زنجير اسارت طبقاتي وستم ملی امپریالیستی را برانداخت وتمام زحتکشان به شمول زنان را از این وضعیت نجات داد. به امید چنین روزی.


مسئول این همه جنایات کیست؟

اگر دیروز لت وکوب وارعاب زنان به یک امر عادی تبدیل گردیده بود، اما امروز تجاوزات جنسی گروهی و غیر گروهی، مثله نمودن وقتل زنان در افغانستان اشغال شده به یک امر عادی وروز مره تبدیل گردیده است. روزی نیست که مثله نمودن، تجاوزات گروهی وغیر گروهی وقتل زنان سرخط رسانه ها نباشد.
جامعه ایکه اشغال گردیده واز لحاظ سیاسی ـ اجتماعی واقتصادی در فساد غوطه ورباشد، از لحاظ فرهنگی نیز فاسد می گردد. افغانستان اشغال شده امروز یکی از فاسدترین کشور ها در جهان می باشد و به همین ملحوظ از لحاظ فساد در صدرقرار دارد.
فقر،بد بختی،بیکاری،نا امنی وبمباران کورقوس صعودی خود را می پیماید وروزبروزوضعیت ز ند گی  توده های زحمتکش بدتر شده می رود وبد تر از همه اینکه تجاوزات گروهی وغیر گروهی وقتل زنان بطور وحشیانه بر زنان تحمیل می گردد. مسببین اصلی چنین قضایایی اصلا محاکمه نمی شوند، زیرا پشت این جنایات رژیم پوشالی ایستاده است. مسبب اصلی این همه جنایات اشغالگران امپریالیست و مز دورانس میهن فروش شان می باشند.
دوروز قبل یک دختر جوان به شکل فجیعی در ناحیه نهم شهر هرات به قتل می رسد. گزارشات حاکی از آن است که:
 یک باب حویلی واقع اول کوچه دیوانچه مربوطه ناحیه نهم شاروالی هرات هفت ماه قبل به اجاره یک کورس بنام "پیام مادر" از طریق بنگاه معاملات آن محل داده می شود. آمر کورس بنام محمد عالم همراه یک دختر بنام فریبا بنت عبدالمعروف که از جمله متعلمین وی بوده است به بهانه اینکه با تو ازدواج می کنم ارتباط برقرار میکند. این روابط بطور استمراری دوسه ماه ادامه دارد. دخترازبچه (آمرش) تقاضای ازدواج مینماید، آمر کورس به دختر وعده می دهد که مادرش را به خواستگاری روان می کند زمانیکه مادر بچه به خواستگاری دختر میرود، فامیل بچه، فامیل دختر( چون فامیل غریب است) را نمی پسندند وبا از دواج پسربا دختر مخالفت می نمایند بچه هم به اساس دید مادر وفامیلش حاضر به ازدواج نمی شود. دختر از بچه تقاضای مجدد میکند که باید این ازدواج صورت گیرد و برای" آمرش" میگوید که اگربا وی ازدواج نکند از وی شکایت میکند. محمد عالم نام تصمیم میگیرد تا خود را از این درد سر نجات دهد وکار دختر جوان را یک سره نماید. دریک روز تعطیلی دختر را به کورس دعوت میکند وبه داخل کورس اورا خفه وبه چاه داخل کورس می اندازد، بعد از آن یک موتر ریگ همراه سمنت در داخل چاه روی جسد دختر می ریزد. بعد ازاین واقعه کورس را تخلیه میکنند و کورسش را به محل قلبچه فعال می سازد. حویلی متذکره توسط بنگاه معاملات مجددا به کرایه داده میشود ومستاجرجدید نسبت نبود آب ازبنگاه تقاضای فسخ قرارداد را میکند. بنگاه معاملات وعده می دهد که چاه آب خانه را فعال کند. فردای آن روز که چاه کن را می آورد چاه کن داخل چاه می شود می بیند که داخل چاه پراز سمنت است فکر می کند که این سمنت ها از بابت مزایک کاری صحن حویلی داخل چاه ریخته است. یک مقدار که داخل چاه کار می کند به جسد بر میخورد از چاه بیرون می شود و به مستاجرخانه ودفتر بنگاه معاملات قضیه را تعریف می کند، قضیه از طریق بنگاه معاملات به دولت اطلاع داده می شود. نماینده څارنوالی وپولیس به محل واقعه می رسند واز چاه کن می خواهند که کارش را ادامه دهد.
طبق اظهارات مردم محل وقتیکه چاه کن کارش را شروع می کند همراه تکه های سمنت توته های لباس زنانه از چاه بیرون می آ ید، آنوقت مردم محل همراه مامورین دولت مطمئن می شوند که جسد زن است، فورا به جستجوی مسئول کورس بر می آیند با پرس وپال قبل از بیرون آوردن جسد محل جدید کورس را شناسائی می نمایند. زمانیکه جسد تکه پاره دختراز چاه بیرون می شود، پدر دختر که به محل واقعه رسیده جسد دخترش را می بیند جریان را به هیات باز گو می نماید واز آمر کورس شاکی میشود. طبق شکایت پدر دختر بالفعل آمر کورس دستگیر می شود وبعد از تحقیق به جنایتش اعتراف می نماید دوسیه اش از طرف پولیس و څارنوالی تکمیل می گردد. فعلا پدر دختر منتظر حکم دادگاه است.
با جرات می توان گفت که اگر قاتل یک شخص پول دار ویا وسیله دار باشد قضیه قتل فریبامانند هزاران دوسیه دیگر بایگانی خواهد شد و این قضیه بدون سر وصدا به خاموشی خواهد گرائید.
از اول سال جاری تاکنون یعنی در ظرف شانزده روز این سومین زنی است که در ولایت هرات به قتل رسیده است یعنی تقریبا در سه روز یک قتل. در این محاسبه خود سوزی، سوختاندن زنان وتجاوزات جنسی محاسبه نگردیده است. اگر این حادثات را هم در ولایت هرات به محاسبه بگریم دقیقا که این آمار دو حادثه در روز می رسد. حال این آمار را در در تمام ولایات افغانستان بصورت تقریبی محاسبه می کنیم.
آمار خود سوزی، سوختاندن، تجاوزات گروهی وغیرگروهی وقتل زنان د رولایات هرات، کابل ومزار از دیگر ولایات بالاتر است، بدین اساس محاسبه این جنایات را در تمام ولایات نمیتوان تطبیق نًمود. حال اگر این محاسبات را در دوروز یک واقعه در هر ولایت محاسبه کنیم، به هر دوروز 34 واقعه یعنی در هر روز17 واقعه جنایات هولناک علیه زنان در سر تاسر افغانستان اتفاق می افتد. این آمار واقعا تکان دهنده است.
زنان افغانستان باید این نکته را درک کنند که رهائی از این وضعیت اسفناک ممکن نخواهد بود، مگر با مقاومت همه جانبه ملی مردمی وانقلابی. ایجاد چنین مقاومتی از طریق بسیج همگانی زنان و پیوند خوردن شان با مردان انقلابی امکان پذیر است. بیرون راندن قهری اشغالگران وسرنگونی رژیم دست نشانده وایجاد جامعه نوین از طریق چنین مقاومتی تحت رهبری پیش آهنگ طبقات محروم جامعه میسر خواهد بود. این جامعه نوین است که هرچه سریعتر به سوی محو کلیه امتیازات طبقاتی حرکت می نماید، در چنین صورتی است که نه تنها زنان بلکه مردان نیز از ستم نجات می یابند. 
به پیش به سوی مقاومت ملی مردمی وانقلابی.
مرگ بر اشغالگران ورژیم دست نشانده.
18 حمل 1394 خورشیدی

۱۳۹۴ اردیبهشت ۱۲, شنبه

روز اول می روزجهانی روز همبستگی کارگران مبارک باد!

روز اول می روز جهانی کارگر باردگر فرا رسید.  روز اول می درحالی فرا رسید که رژیم پوشالی توافقنامه ننگین امنیتی را با امپریالیزم امریکا امضاء نموده وافغانستان را برای مدت طولانی به اشغالگران امریکایی فروخت.
 از نظردسته هشت مارچ زنان افغانستان امضای ننگین توافقنامه امنیتی جزمیهن فروشی چیز دیگری نمی تواند باشد. دسته هشت مارچ زنان افغانستان نه تنها این پیمان ننگین را به شدت تقبیح می نماید بلکه با صراحت اعلام می دارد که این توافقنامه امنیتی در ضدیت با منافع مردمان ستمدیده این کشور قرار داشته  واز این لحاظ در نزد توده های ستمدیده افغانستان هیچگونه مشروعیت وقانونیت نداشته وندارد.
تقریبا چارده سال از اشغال افغانستان وعمر رژیم دست نشانده می گذرد. دوران این چارده سال به خوبی نشان داده است که وضعیت زندگی توده های ستمدیده اعم از زن ومرد روز بروز وخیم تر گردیده است. صف بیکاران طویل تر گردیده است. گرچه 20 فیصد از فارغان صنوف دوازدهم به پوهنتون ها راه می یابند اما بعد از دوران فراغت فاقد اشتغال اند. اکثریت مطلق این محصلین به صفوف کارگران پرتاب می شوند وصف کارگران بیکار را طویلتر می سازند.
ستم جنسی وتجاوزات گروهی وغیر گروهی، قتل و سوزاندن زنان بردیگر مصائب افزوده گردیده، این وضعیت خشم ونفرت توده های ستمدیده وبخصوص زنان را نسبت به اشغالگران ورژیم دست نشانده بیش از حد شدت بخشیده آنها علیه سیاست های ضد انسانی وضد توده ای اشغالگران ورژیم پوشالی  به مقاومت برمی خیزند.
دسته هشت مارچ زنان افغانستان قویا به این باور است که برای از بین بردن تمام این مصیبت ها و تامین استقلال سیاسی افغانستان باید نیروهای اشغالگر بدون قید وشرط وهر چه سریعتر از افغانستان خارج شوند. این امر ممکن نیست مگر اینکه توده ها به مقاومت ملی مردمی وانقلابی همه جانبه روی آورند. پیروزی مقاوومت ملی مردمی و انقلابی منوط به رهبری یپیشآهنگ انقلابی طبقه کارگر وایجاد جبهه متحد ملی از تمامی زحمتکشان ونیروهای ملی وانقلابی است. اگر این ابزار وجود نداشته باشد بیرون راندن نیروهای اشغالگر وسرنگونی رژیم پوشالی امکان پذیر نیست ومقاومت توده ها به شکست می انجامد. باز هم نیروهای ارتجاعی در پیوند تنگاتنک با امپریالیزم بر سر نوشت توده ها مسلط می گردند وزنجیرهای سیاسی، اقتصادی بصورت محکمتر بر دست وپای شان می پیچد. جنگ مقاومت علیه سوسیال امپریالیزم روس بخوبی بیانگر این مدعا است.
پس به پیش به سوی مقاومت ملی مردمی وانقلابی تحت رهبری پیشآهنک انقلابی
مرگ بر اشغالگران
مرگ بر رژیم دست نشانده
دسته هشت مارچ زنان افغانستان
اول می 2015 مطابق به 11 ثور 1394 خورشیدی