۱۳۹۵ مهر ۴, یکشنبه

شکل نوین استثمار زنان
ستم بر زنان پیشینه تاریخی عمیق دارد طی گذشت قرن ها و تغییر ساختار نظام های حاکم از زمانی که انسان زندگی اجتماعی را آموخت، یعنی از زمان استفاده از ابزار برای رفع حوائج انسانی در قالب  نظام های برده داری، فئودالی و سرمایه داری شکل ستم بر زنان دست خوش تغییرات فاحش گردیده است ولی نابود نگردیده است.
چنانچه در کشورها ی امپریالیستی بعد از نابودی کامل فئودالیزم و روی کار آمدن سرمایه داری و جدایی دین از سیاست، زنان توانستند با مبارزات و جان فشانی های بسیار از حقوق نسبی برخوردار گردند از جمله میتوان به حق رای ، حق کار ، حق ازدواج دست یابند. ولی با تاسف بنا به ماهیت نظام های مذکور شکل استثمار این طبقه تغییر نموده ولی استثمار به شکل مدرن تری اعمال میگردد این استثمار به نحو تبلیغ و ترویج میگردد که گویا استثمار پذیری ضعف و ناتوانی جسمی و ذهنی جز فطرت و سرشت زنان  می باشد . چنانچه از طریق رسانه ها صنعت سینما و تلویزیون و بقیه رسانه های جمعی تمایل به آرایش ساده اندیشی و رفتار های احمقانه و کودکانه جلب توجه و حمایت مردان شدیدا جز خصلت های زنان جا زده میشود و به شدت تبلیغ می گردد، و با تاسف موضوع قسمی تبلیغ میگردد، زنانی که رفتار کودکانه و احمقانه دارند محبوب تر برای مردان هستن لذا اینگونه رفتار و کنش های اجتماعی به عنوان خصلت های زنانه پنداشته شده و زنان نیز باورمند به این پدیده میشوند که گویا زنان ساده و احمق بیشتر مورد توجه قرار میگیرند و در مقابل نقش مردان قوی و حمایت کننده خانواده و سرپرست و رئیس خانواده جا زده میشود بناء، این واقعیت ماهیت این نظام ضد بشری و استعمارگر را شکل میدهد.
آنچه از طریق نظام های امپریالیستی امریکا و هم‌قماشان اروپایی‌شان به عنوان آزادی برای زنان در قلمرو حکومت شان مورد فخر و دست آورد نظام های شان تلقی  میگردد در واقع نوع مدرن تر استثمار این طبقه است. این واقعیت صرف یک ادعا نیست اندکی اگر عمیق تر و با دید بازتر جهان و رویدادهای امروزی را کنکاش کنیم در میابیم که در کنار شعار دروغین شان در باره دموکراسی وآزدی های مدنی شهروندان شان شعارشان درباره آزادی زنان نیز دروغ بیش نیست.
به این منظور با مرور کوتاه وضعیت زنان را در کشورهای پیشرفته صنعتی و کشورهای جهان سوم مقایسه می نماییم یعنی به مقایسه اجمالی به نوع استثمار زنان به دو شکل متفاوت یکی زیر نام مذهب و ارتجاع، دیگری زیر نام دموکراسی و آزادی  می پردازیم:
از زمان پیدایش مالکیت خصوصی و انحصار وسایل تولید در دست گروهی از انسان ها ، بنا به نقشی که طبیعت برای زنان در نظر گرفته است ( تولید مثل و بارداری ) به مرور زمان نقش زنان برای تولید مثل و توسعه قلمرو انحصاری-  طایفه ، قبیله ، و یا خانواده پر رنگ تر شد و این امر تا حد زیادی زنان را نیز جز قلمرو مردان قرار داد  زیرا از طریق به انحصار کشیدن بدن زن به عنوان ابزار برای تولید  بقا نسل و توسعه و تداوم آن، زنان مورد استفاده قرار میگرفتند . در اشکال مختلف از توسعه نظام های اجتماعی این بهره کشی لازمه بقا و تدوام نظام های مذکور بوده است ، و در این میان نقش ادیان نیز عامل تعیین کننده  برای استثمار و توجیه این بهره کشی برده وار گونه بوده است .
در اروپا با شروع دوران رنسانس و پیداش و انکشاف علوم تجربی و کم رنگ شدن نقش مذهب در زندگی انسان ها و تغییر ماهیت نظام فئودالی و رویکار آمدن سیستم های سکولار در جهان جنبش های زنان نیز توانستند مبارزات وسیعی را راه اندازی نموده و به حقوق چون تحصیل حق رای، ازدواج و حق کار دست یابند. لیکن نقش زنان به عنوان تولید کننده نیرو کار انسانی برای چرخش بیشتر استثمار، استثمارگران همچنان در جایش باقی است و تا زمانیکه این سیستم وجود داشته باشد این نحوه استثمار زنان باقی خواهد بود، زیرا نظام مذکور نیز یک نظام مرد سالار بوده و تداوم و بقا خویش را در استثمار تمام توده های زحمتکش و خاصتا  زنان میبیند.
بنا از زمان پیدایش نظام های طبقاتی و انحصار زنان ، توسط مردان طایفه، قبیله و خانواده تا کنون این انحصار به اشکال گوناگون تغییر شکل یافته است ولی کاملا از بین نرفته است .
در جهان امروز از حربه های مختلف برای محدود کردن زنان استفاده میشود. زنان حق دارند بیرون از منزل فعالیت داشته باشند، فعالیت های اقتصادی و اجتماعی و سیاسی ولی بدون فراهم سازی شرایط مناسب برای فعالیت یعنی قانون که رسما از حضور زنان در اجتماع جلوگیری کند وجود ندارد ولی شرایط طوری سرهم بندی شده است و قوانین طوری تصویب شده است که خود، زنان را از فعالیت باز میدارد . یکی از این حربه ها استفاده از تبلیغات رسانه ای است که  نقش زنان و شخصیت شانرا تحت نام مد رقم میزند بارزترین نشانه این فرهنگ سازی صنعت آرایش است طراحی بوت های با پاشنه های بلند که مانع از گشت و گذار آزادانه آنان میگردد استفاده لباس های تنگ و کوتا و الزام داشتن آرایش و بدتر از همه داشتن اندام نحیف و لاغر شدیدا ترویج میگردد. این به چه معنا است؟
من زنم و باید بدنم، لباسم طوری تنظیم شود تا نهایت استفاده جنسی را جنس مخالف من ببرد! ترویج فرهنگ پورن، استفاده از بدن زن برای تبلیغ وسایل مختلف تولید شده سرمایه داران بزرگ و صاحبان کارخانه‌جات صنعتی حتی برای فروش جوراب نیز یک زن باید نیمه برهنه و با صورت آرایش شده جنس مورد نظر را در مظهر عموم به نمایش بگذارد و تبلیغ نماید. آیا تفاوت بین فرهنگ ارتجاعی که پاهای دختران را به چوب می‌بست تا از رشد بیشتر آن جلوگیری گردد تا زنان قدم های کوچک بردارند و طراحی بوت های بلند، وجود دارد؟ هر دو استثمار است با دو شکل مختلف یکی به وسیله مذهب و رسم و روسومات تحمیل میشود دیگری به وسیله تبلیغ و فرهنگ سازی و نمونه سازی از زندگی مدرن و پیشرفته، صنعت پورن که  زنان را به مثابه برده های جنسی برای فروش کلیپ ها و فیلم های مبتذل جهت ترویج بی بند باری و عیاشی مورد استفاده قرار میدهد .
آیا تفاوت بین فرهنگ ارتجاعی که زنان را با برقه و چادر میپوشاند و آنان را جز مایملک خصوصی ( ناموس ) خویش میدانند و فرهنگی که بدن آنان را برای ارضاء خواهشات جنسی مردان برهنه میسازند در اساس وجود دارد؟ هر دو سیستم، زن را بمثابه جسمی برای مردان در نظر دارند. یکی آنرا جزء اموال شخصی و قانونی خویش میداند دیگری او را وسیله ای برای تفریح و لذت جنسی، یکی او را در قالب مذهب در آن دنیا به نیکوکاران نوید میدهد، آن دیگری در این دنیا او را برای لذت جنسی مردان طراحی میکند .
آنچه از انظار عموم پنهان می‌ماند این حقیقت است که انواع بهره کشی های جنسی در کشور های امپریالیستی از زنان به زور بالای شان تطبیق نمی گردد ؛ ولی اوضاع و شرایط طوری برنامه ریزی میگردد که این زنجیر ها را خود زنان با شوق به پاهای خویش زولانه میکنند  چنانچه سالانه در سراسر دنیای مدرن امروزی زنان برای رسیدن به معیار تعیین شده از زنان نمونه که از طریق هالیود روزانه ترویج میگردد تن به رفتن زیر تیغ جراحی پلاستکی داده و اندام شان را به استندردهای مورد نظر مردان عیار می سازند .
در محیط کاری نیز زنان از شرایط ناگواری رنج می برند زیرا زنان بنا بر طبیعت خویش نیاز به فراهم سازی شرایط کاری مناسب برای فعالیت اقتصادی دارند زنان که هر ماه با مشکل ( عادت ماهوار ) مواجه است طبعا نمیتواند کاری را که مردان انجام میدهند را تحت همان شریط انجام دهند . در کنار آن با وجودی که زنان در این کشورها به شکل وسیع به بازار کار کشانده شده اند و اکثرا در جهان صنعتی امروز طبقه کارگران زنانه شده است ولی نقش پرورش و تربیه اطفال و مدیریت خانه هنوز جز وظایف اصلی زنان قرار دارد و زنان همچنان که در خانه فعالیت بی مزد ارائه می دهند در بیرون از خانه نیز از شرایط کاری نا عادلانه و اکثرا از انجام کار برابر در مقابل مزد نابرابر رنج میبرند چون وظیفه اصلی، کار خانه و پرورش اطفال را بدوش میگیرند. اکثرا به کارهای بی‌ارزش نیمه وقته می پردازند که در مقابل آن مزد نا برابر دریافت میکنند ازین روی وابستگی اقتصادی به مردان خانواده هنوز در اساس پا برجا است .
با توجه به چنین واقعیت های موجود در نظام های امپریالیستی آنچه پشت شعار های دروغین شان مبنی بر آوردن دموکراسی و رهائی زنان  برای ملت افغانستان خاصتا زنان افغانستان قرار دارد  جز دروغی بیش نیست و وسیله‌ای است برای سرپوش ماندن جنگ تجاوزکارانه و اشغالگرانه شان.
با درک این واقعیت ها تنها راه نجات زنان زجر کشیده و محروم افغانستان از چنگال استثمار کهن و مدرن چه در شکل ارتجاعی آن که نیمی از پیکر یک اجتماع را محروم از تمام حقوق انسانی از جمله تحصیل، کاراقتصادی، ازدواج ، وغیره حقوق انسانی شان  میسازد و آنها را به مانند ابزار فاقد هویت انسانی مستقل مورد بهره کشی و ستم قرار میدهد و چه شکل مدرن آن که زنان را به برده های جنسی و بزک شده مبدل میسازد، در قدم اول مبارزه با اشغالگران و نظام کنونی ( اعم از بنیاد گرایان و غیر بنیادگرا) که آزادی و استقلال کشور و مردمان کشور را به حراج گذاشته اند، می باشد و در پرتو تحقق این مبارزه و بیرون راندن اشغالگران و سرنگونی رژیم دست نشانده و پیروزی انقلاب دموکراتیک نوین دستیابی به چنین هدف والا و انقلابی ( استقلال و آزادی ) امکان پذیر است. ناگفته نماند که مبارزه زنان علیه تمامی نیروهای عقب مانده ارتجاعی که زنان را می خواهند درحصار تنگ و تاریک خانه نگه دارند تعطیل بردار نیست. زیرا مبارزه زنان علیه بنیاد گرایان از مبارزه با اشغالگران و رژیم دست نشانده جدا نیست. در شرایط کنونی رژیم دست نشانده و مزدور کابل و امپریالیست های خون خوار جهانی خود در استثمار زنان این مرز بوم در کنار استثمار تمام خلق‌های تحت ستم این کشور فقیر و جنگ زده نقش اصلی را ایفاء می نمایند ، به همین منظور تا حال سیاست‌های استعمارگرانه شان برای فریب اذهان توده های کشورهای خودشان و فریب زنان افغانستان در قالب تغییرات روبنایی اندکی بیش نبوده است که قشر کوچک و خاص  از زنان از آن بهرمند شده اند ، بنا شعار دسته هشت مارچ زنان افغانستان به تمام زنان آگاه و زجر کشیده افغانستان حاوی دعوت  به مباره انقلابی برای خروج نیروهای اشغالگر و نابودی مزدوران دست نشانده شان از کشور در قالب برپائی و پیشبرد مقاومت ملی مردمی و انقلابی است.
با پیروزی انقلاب دموکراتیک نوین رهائی تمام توده های مظلوم و زجر کشیده این کشور بخصوص زنان به آزادی و استقلال واقعی دست می یابند و برای محو هر گونه ستم به پیش حرکت می کنند.
پیش بسوی بر پایی و پیشبرد مقاومت ملی مردمی و انقلابی.
مرگ بر امپریالیزم اشغالگر امریکا- متحدینش و رژیم دست نشانده
زنده باد جنبش انقلابی زنان افغانستان (دسته هشت مارچ زنان افغانستان)

(بهار)

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر